الغدیر ««من کنت مولاه فهذا علی مولاه»»

نماز جمعه علی (ع) در روز غدیر - اهلبیت علیه السلام
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اهلبیت علیه السلام
[ و فرمود : ] رشک بردن دوست از خالص نبودن دوستى اوست . [نهج البلاغه]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
452300
بازدیدهای امروز وبلاگ
435
بازدیدهای دیروز وبلاگ
335
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[  Atom  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
اهلبیت علیه السلام
لوگوی وبلاگ
اهلبیت علیه السلام
بایگانی
تیر 1387
خرداد 1387
اردیبهشت 1387
فروردین 1387
اسفند 1386
بهمن 1386
دی 1386
مهر 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
پیوندهای روزانه

مجله الکترونیکی چارقد [22]
تالار گفتمان رهپویان ایران [114]
اسلام و آرزوهای صورتی من [90]
اولین فرهنگ الکترونیک فارسی [112]
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت [143]
دانلود کتاب [397]
پاسخ به سوالات شرعی [104]
کتابخانه تخصصی [155]
آخرین جملات قصار از بزرگان دنیا اضافه شده [153]
مذهبی [141]
از آنتونی رابینز تا موفقیت [231]
[آرشیو(11)]

لینک دوستان

مهندسی پلیمر و شیمی (الاستومر-نانوکامپوزیت-شیمی-پلاستیک-چسب)
مجنون
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
مجموعه نامهای ایرانی
معجزه قرآن و ادعیه

لوگوی دوستان















اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

اسلام علیک یا ابا عبد الله

تصویر تصویر تصویر تصویر تصویر

نویسنده مطالب زیر: محمد (فدایی اهلبیت) اللّهم عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج

عنوان متن نماز جمعه علی (ع) در روز غدیر جمعه 86 دی 7 ساعت 12:31 صبح

نماز جمعه علی (ع) در روز غدیر

 

 علی

اهمیت اعتقادى موضوع

 

در روزى از روزهاى خلافت امام علی(ع)، جمعه و عید غدیر (18 ماه ذی حجه) به یک روز افتاده بود. امام در آن روز خطبه اى عجیب خواند و توحیدى شگفت گفت. این خطبه (سخنرانی) را مآخذ چندى نقل کرده اند. من در اینجا ترجمه آن را به جوانان پرشور پارسى زبان ارمغان مى کنم (1).

البته در ترجمه، همه بلاغت و جاذبه و رونق و آهنگ کلمات آن محفوظ نمى ماند. امید که روزى این مواریث عظیم و زندگى آفرین به همهْ زبانها گردانیده شود و بشریت به عمق این تعلیم و محبت و پیمان و پاکى و جهاد و اعتقاد برسد.

امام در آن روز، پنج ساعت از آفتاب بالا آمده، به منبر بر آمد. در آغاز، خداى را ستایش کرد, آنگونه که چونان ستایشی، از آن پیش، کس نشنیده بود. و ثنایى گفت خداوند را که دیگران بدانسان نیارسته بودند ثنا گفتن.

 از این خطبه آنچه در خاطر روایان ماند اینست:

خداوند را سپاس، که سپاس را در عین بى نیازى از سپاسگزاران، وسیله اى ساخت براى اذعان خلق به پروردگارى او، و سببى افزونى رحمت را، و راهى روشن، آن کس را، که فضل بیشتر او را خواهان باشد.

 من گواهى مى دهم که جز اللّه، معبودى نیست.

اوست یگانه و بى انباز. و نیز گواهى میدهم که محمد بنده اوست و فرستاده او. در ازل، به علم خویش، او را از میان خلقها همه برگزید و در میان پیامبران نیز مرتبهاى والایش بخشید، تا از سوى خداوند امر و نهى کند. خداوند در رساندن احکام خود، محمد را به جاى خویش قرار داد. زیرا خداوند خود به چشمها دیده نشود، و به خاطرها در نگنجد، و در لایه هاى پیچیده گمان ها و پندارهاى انسان جاى نگیرد. آرى خدایى نیست جز همان اللّه ملک جبار.

بدین روی، جمعه را روز اجتماع قرار داد و همه را به شرکت کردن در آن فرا خواند، تا آنچه در روزهاى هفته کردهاید تطهیر پذیرد و کژى و کاستىهایى که در کار و کسبتان روا داشته اید, جمعه به جمعه، به هنجار آید و تصحیح شود. هم در این روز است یاد کرد مومنان یکدیگر را و هم پدیدار شدن بیم پرهیزگاران از خداوند. و در این روز است که خداوند پاداش کردار نیکوکاران را چندین برابر دیگر روزها دهد. اما کار به اینجا تمام نشود، مگر آنکه هر چه را فرموده است به جاى آرید و از آنچه نهى کرده است دست بکشید و براى کارهایى که به تاکید امر کرده است فروتنانه کمر اطاعت بندید.

خداوند اعتراف به نبوّت محمد را با اعتراف به الهیّت خود مقرون ساخت و او را به چنان اکرامى ویژه کرد که یکى دیگر از خلق بدان پایه نخواهد رسید. محمد نیز شایسته این ویژگى و عنایت بود، چه او خود را ویژه خداوند کرد بود و ربیب خدا بود. آرى آن کس که هر لحظه به گونه اى باشد به این ویژگى نرسد، و آن دل که دستخوش هر گمانى گردد به مرتبه محبت حق نایل آمدن نتواند.

خداوند فرمود که بر او درود فرستیم (2)، تا گرامیداشت بیشتر او باشد، و هم سببى که درخواست درود فرستند به اجابت رسد (3). اکنون خداى بر او درود فرستد و او را از این بیش تکریم کند و تشریف بخشد و بزرگ افزاید، تا آنجا که عظمتش پایان یافتن نشناسد و تا جاودان هماره بر جاى باشد.

آنکه خداوند، پس از محمد، از میان خلق، تنى چند را ویژه خویش ساخت. (4) این ویژگان را در پرتو اعتلاى محمد اعتلا بخشید، و رتبت محمد بدیشان سپرد. تا داعیانى باشند راستین که خلق را به سوى خداى خوانند و مردمان را خداشناسى آموزند. از این دسته، در هر قرنى و زمانى، کس هست. خداوند اینان را در ازال بیافرید، به صورت انوارى زبان، به ستایش او گشوده، و شکر و تمجید او در دلشان افتاده. آنگاه ایشان را حجتهاى خویش کرد بر هر کس که به ربوبیت خدا خستو است و به عبودیت خویش معترف.

خداوند، این ویژگان را به هنگام آفرینش دیگر آفریده ها حاضر داشت، و تا آنجا که خود خواست، کار را به ایشان سپرد (5) و ایشان را ترجمان خواست و مشیت خویش قرار داد و زبان اراده خود ساخت. اما با اینهمه، ایشان بندگان اویند، بندگانى که بى دستور او سخن نگویند و همواره به فرمان او روند. خداوند خود چگونگى و احوال ایشان را نیک میداند. ایشان براى کس آمرزش نخواهند مگر آن را که خداى پسندد. هیچگاه دل از بیم خداى فارغ ندارند. همى احکام او را به جاى آرند و سنت الهى را پیروى کنند. از حدود خدایى در نگذرند و او را فرمان برند. خداوند (گذشته از این راهنمایان, از جهت دیگر نیز) خلق را در تاریکى و بیراهى نهشت و نابینا و ناشنوا رها نکرد، چرا که به آنان عقل داد. آن را در وجودشان بیامیخت و در کالبدشان بنهاد و در جانشان استوار ساخت. نیروى حواس را خدمتگار عقل کرد و در گوش و چشم و درون جاى داد. بدینسان حجت را گریبانگیر همه کرد و راه روشن را به همه نمود. او با قدرت خویش به مردمان زبان گویا داد، تا یافته هاى حس و اندیشه را باز توانند گفت. پس از این باید بگویم، اى جماعت مومنان! خداى ـ عزوجل ـ در این روز براى شما دو عید فراهم کرد، دو عید بزگر سترگ، که یکى ازاین دو جز به آن دیگرى استوار نتواند بود. اینچنین کرد تا نیکى را در حقتان به امام رساند و از راه درست آگاهتان کند، و در پس روشندلانیتان برد از پرتو هدایت او فروغ یافته و راهسپارتان سازد به راه روشن دین خود, و فراوان بر سرتان ریزى از نعتمهاى خویش.

بدین روی، جمعه را روز اجتماع قرار داد و همه را به شرکت کردن در آن فرا خواند، تا آنچه در روزهاى هفته کردهاید تطهیر پذیرد و کژى و کاستىهایى که در کار و کسبتان روا داشته اید, جمعه به جمعه، به هنجار آید و تصحیح شود. هم در این روز است یاد کرد مومنان یکدیگر را و هم پدیدار شدن بیم پرهیزگاران از خداوند. و در این روز است که خداوند پاداش کردار نیکوکاران را چندین برابر دیگر روزها دهد. اما کار به اینجا تمام نشود، مگر آنکه هر چه را فرموده است به جاى آرید و از آنچه نهى کرده است دست بکشید و براى کارهایى که به تاکید امر کرده است فروتنانه کمر اطاعت بندید.

اکنون بدانید که اعتقاد به توحید پذیرفته نیست مگر با اعتراف به نبوت محمد (ص). و هیچ اعتقادى و عملى قبول نیست مگر با قبول ولایت و سرپرستى آن کس که خداوند خود او را ولى و سرپرست قرار داده است. و آیین طاعت خدا بهنجار نخواهد بود مگر چنگ در زنید به توفیق و نگهداشت خدایی, و نگهداشت آنان که اهل ولایت اویند. یعنى کسانى که در روز دور (غدیر) (6) درباره آنان آیت فرستاد و اراده خویش را در حق بندگان خاص و گزیدگان خود اظهار داشت. و پیامبر را فرمود تا ابلاغ کند و گمراهان و منافقان را به چیزى نشمرد. و خود ضمانت کرد که او را از بد ایشان نگاه دارد.

بدین گونه و با اشاره (به نگهداشت پیامبراز بد بداندیشان) درون آنان را که به ریب اندر بودند نمایان ساخت و از بطن آن کسان که راه ارتداد مىسپردند پرده افکند. اینجا بود که هم مومن و هم منافق آنچه را باید بدانند دانستند. سپس آن کس که بى پروا بود و لاابالی از حق روى گردانید. و آن کس که پا بر جاى بود و استوار بر پذیرفتن حق پاى فشرد. و اینجا بود که جهالت پیشگى منافقان و خیره سرى نابفرمانان فزونى گرفت. و بس داندان بر دندان فشردند و دست بر دست زدند. یکى سخنى گفت. یکى بانگى کرد. و آن کس که نابفرمانى پیشه ساخته بود بر همان سر بایستاد. و در این میان گروهى نیز اعتراف کردند اما نه از ته دل و نه از سرایمان چنانکه گروهى دیگر اعتراف کردند هم به زبان و هم از جان .بدین سان خداوند دین خویش را کامل کرد. و با کامل کردن دین, چشم پیامبر و مومنان و تابعان او را روشن ساخت.

خداوند اعتراف به نبوّت محمد را با اعتراف به الهیّت خود مقرون ساخت و او را به چنان اکرامى ویژه کرد که یکى دیگر از خلق بدان پایه نخواهد رسید. محمد نیز شایسته این ویژگى و عنایت بود، چه او خود را ویژه خداوند کرد بود و ربیب خدا بود. آرى آن کس که هر لحظه به گونه اى باشد به این ویژگى نرسد، و آن دل که دستخوش هر گمانى گردد به مرتبه محبت حق نایل آمدن نتواند.

و این همان (واقعه غدیر) بود که بر خیتان خود شاهد آن بو دید و به برخى دیگرتان خبر آن رسید. و بدین واقعه آن وعده نیکوى خداوند به شکیبایان در پیوست. و پرداخته هاى فرعون و هامان و قارون و سپاه اینان و تختگاهشان را تباه و ویران کرد. اما گروهى گمراه برجاى ماندنده در تباه ساختن کار مردمان هیچ فرد نگذارند. اینان را نیز خداوند در همان جایگاه هاى خود فرو خواهد گرفت و آثارشان را نابود خواهد ساخت و نشانه هایشان را محو خواهد کرد و از آن پس دلهاشان را از دریغ و درد خواهد آکند. و به گروهى ملحقشان خواهد فرمود, که دستان ایشان بازهشت و کالبد ایشان نیرومند ساخت و تواناییشان داد تا بدانجا که (به سوء اختیار و سوء استفاده از مواهب الهی) دین خدا را دگرگون کردند و احکام او را باژگونه ساختند. و بس زودا ـ اما به هنگام ـ خداوند بر دشمنان خویش پیروز گردد. و خدا لطیف است و خبیر.

(لازم نبود این اندازه سخن گویم, چه) اندکتر ازاین نیز ابلاغ را بسنده بود. اکنون اى مردمان, مشمول رحکمت خداى باشید! در آنچه خداوند شما را بدان فرا خوانده و ترغیب کرده است یکى بیندیشید, و به سوى دین او روى آورید و راه او بسپرید. راه هاى پراکنده دیگر در پیش مگرید تا از راه خدا باز نمانید.

 همانا امروز, روزى بس بزرگ است.

در این روز گشایش در رسید و در این روز منزلت آن کسان که شایسته بودند بلند گرفت و برهان خدا روشن گشت.


نظرات شما ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ضربالمثلهاى قرآنى
تاثیر خوش اخلاقی
توصیه های عرفانی امام خمینی(ره) به جوانان
ذکر خدا چگونه حاصل می شود؟
به امام زمانت عشق بورز
موت اختیاری _ حضرت آیت الله العظمی بهجت
انا لله و انا الیه راجعون _ حضرت آیة الله العظمی محمد تقی بهجت «
گفتگو با آیتالله مصباح یزدی درباره زندگى آیتالله العظمی بهجت
اسلحه شیطان کش
اثبات امامت حضرت زهرا !
درمان بیماری "زیاد حرف زدن"
جن هم ایمان آورد ولی تو چی! - شناختنامه قرآن 50
چرا به او می گویند «شهید اول»؟
شگفتی های ریاضی قرآن
روز معلم گرامی باد _ شهید مطهری
[عناوین آرشیوشده]


Powered by : پارسی'>http://www.parsiblog.com/">پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJhttp://khafansara.parsiblog.com/">MehDJ

سایت الغدیر   من کنت مولاه فهذا علی مولاه فروشگاه اینترنتی ارزان سرا